کپشن

#کپشن👀
یه روزایی قرارگذاشته بودیم حرفایی که به من زده روبه هیچکس‌ دیگه نگه مثلا نیاداون روزی که به اون دختری که قراره موهاش از من بلند تر باشه و لوس بازی دربیاره بگه بچه جون تو همه دنیای منی یا وقتایی که جایگزین من مثل خود من بخواد با چشمای گرد زل بزنه تو چشماش و بگه اصن شالمو در میارم تا سر خیابون همینجوری‌ میرم بخندی بگی تو اصلا تا حالا منو سگ دیدی دختره‌ی خنگ؟!
هیچوقت نیاد اون روزی‌ که بخواد ساعت دوازده زنگ بزنه وسط‌ هق هقای اون با صدای مست بگه تو تا اون نور سفیده که موقع مرگ میاد سراغمون مال‌ منی و نکنه اون روزا منیو یادش نباشه که پشت گوشی لب‌ میزدم مواظب خودت باشیا!
وسط پارک سرشو نزاره روی پای اون بگه دستتو بزار لای موهام بزار‌ گم شم تو اون نفسات که پخش میشه تو صورتم و نیاد اون روزی که وسط خنده هاش با یکی دیگه منیو که مالک خنده‌هاش و اون چال‌گونش بودمو یادش بره.
نکنه یادش بره منیو که روزهاست دارم خاطره‌هاشو بالا میارم و دوص داشتنشو مثل بغض قورت میدم و هزارتا مولکول تو قلبم میترکه و خونشون میپاشه رو دیوار وقتی میگم اون دیگه حتی واسم مهم نیس!!
#mhsa
دیدگاه ها (۴)

#کپشن👀دیدی دندونت وقتی سالمه بهش توجه نمی کنی؟! اما تا خراب ...

#کپشن👀میگم دلبر؛ چه حسی بهت دست میده میبینی مخاطب نوشته هامی...

اما یه قولی بهم بده، یه روز برگرد. برگرد و بهم بگو که خوشبخت...

#کپشن👀میگما دلبرمگه میشه انقدر ادما نسبت به هم غریبه بشن؟مگه...

مرگ بی پایان پارت ۲۸

روانی منp47

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط