روشن است که خسته ام

روشن است که خسته ام
زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند
از چه خسته ام، نمی دانم
دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید
زیرا خستگی همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاری نیست

آری خسته ام
و به نرمی لبخند می زنم
بر خستگی که فقط همین است
در تن آرزویی برای خواب
در روح تمنایی برای نیندیشیدن

#فرناندو_پسوآ


@FereshtehKhodabandeh
دیدگاه ها (۳)

کوه صبرم ولی از بس که بهم می ریزیمن هم از اینهمه آزار بهم م...

ﻋﺎﺷـﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ...ﻋﺸــــــــــﻖ...ﻓﻘﻂ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ...

دلم برای ماندنت ضعف میرودبیا ماندنی شو در آبادی شعرهایمنگذا...

درست وقتی می گویی :فراموشش کردمآهنگی پخش می شودکسی مثل او می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط