رمان فرشته و شیطان
#رمان_فرشته_و_شیطان
#پارت6
من من
دست هر دو تا شون رو گرفتم گفتم با هر دو تون میرقصم
جیمین و جونگ کوک نگاه به هم (این توری😡 بهم نگاه کردن)
جیمین دستم رو گرفت و باهم رقصید
از اون ور جونگکوک دستم رو میگیره باهام میرقصه
جونگ کوک میچرخونم که پام لیز خورد و افتادم تو بقل جیمین
جیمین توی چشمام نگاه کرد داشت میومد نزدیک که
جونگ کوک دستم رو گرفت
جونگ کوک: من میخوام که بیشتر باهات اشنا شم پس باید باهم برقصی
برق ها قط شد
صدای شلیک تفنگ داشتم با سرعت شلیک میکردن
جیمین: بیاین زیر میز برید
تا میخواستم برم زیر میز
یکی اصلحه رو گذاشت رو سرم
رئیس دزد: اهای تو خانوم خوشکله
بیا دنبال تا نکشتم
جونگ کوک: چته مگه هرکی فقط برا تو هسته
رئیس دزد ها: تو میدونی من کی هستم
جونگ کوک: 😏
جیمین: جونگ کوک داش اروم باش
جیمین امد جلو ی جونگکوک روبه اون دزد
جیمین: تو کی هستی که
رئیس دزد ها: برو کنار اصلحه رو گذاشت روی سر جونگ کوک
♡اخ
#پارت6
من من
دست هر دو تا شون رو گرفتم گفتم با هر دو تون میرقصم
جیمین و جونگ کوک نگاه به هم (این توری😡 بهم نگاه کردن)
جیمین دستم رو گرفت و باهم رقصید
از اون ور جونگکوک دستم رو میگیره باهام میرقصه
جونگ کوک میچرخونم که پام لیز خورد و افتادم تو بقل جیمین
جیمین توی چشمام نگاه کرد داشت میومد نزدیک که
جونگ کوک دستم رو گرفت
جونگ کوک: من میخوام که بیشتر باهات اشنا شم پس باید باهم برقصی
برق ها قط شد
صدای شلیک تفنگ داشتم با سرعت شلیک میکردن
جیمین: بیاین زیر میز برید
تا میخواستم برم زیر میز
یکی اصلحه رو گذاشت رو سرم
رئیس دزد: اهای تو خانوم خوشکله
بیا دنبال تا نکشتم
جونگ کوک: چته مگه هرکی فقط برا تو هسته
رئیس دزد ها: تو میدونی من کی هستم
جونگ کوک: 😏
جیمین: جونگ کوک داش اروم باش
جیمین امد جلو ی جونگکوک روبه اون دزد
جیمین: تو کی هستی که
رئیس دزد ها: برو کنار اصلحه رو گذاشت روی سر جونگ کوک
♡اخ
۵.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.