part

part²

+می خوام درد بخوری(زیر لب)(دختره اشغاللللل به شوگولی من حرف نزن )
-چیزی گفتی😏
+ن..نه
-هوممم خوبه

ویو میرا
+یه فکری به سرم زد میدونستم که یونگی جنیو پیدا میکنه رفتم جلوش و گفتم
+ من پیاز ندارم برم بخرم
-نه برو بقیشو درست کن خودم میرم ولی وای بحالت که فرار کنی خودت میدونی چی میشه
+باشه(ترس)
-رفت
+الو سلام خوبی جنی
&اره تو چطوری
+اوضاع خوب نیست فقط مامانتو بردار برین تایلند اینجا نمونید یونگی ازاد شده خودتم میدونی نمیتونن دستگیرش کنن فقط برو شاید اصلا همو نبینیم و سیمکارتتو بشکن بنداز دور

+یونگی اومد قطع کن حرفام یادت نره ولی اگر روزی می خواستی بگردی دنبالم بیا به سئول بزرگترین عمارت توی سئول اونجاییم
&هق مراقب خودت باش .هق دوست دارم
+قطره اشکی افتاد زمین که پاکش کردم و با لبخند گفتم
+خداحافظ رفیق چندین سالم دوست دارم
& خداحافظ
قط کرد
+افتاد زمین و هق هق کرد متوجه شد در باز شد سریع خودشو جمع کرد و رفت از یخچال وسایلو اورد بیرون
+خب اوردی
-بیا
+ممنون
-...
+به ترتیب پیاز ...هویج.... سبزیجات....دوکبوکی رو قاطی کرد و درست کرد و ریخت توی ظرفی
+بیا بخور
-ممنون
+کوفت بخوری
-عه عه بیب
بعد شام
-..راستی فردا میریم سئول
+من با تو جهنمم نمیام
-هومم پدر و مادرت زیادی عمر نکردن
+عوضی ولمون کن
-تو آمریکا جاشون خوبه
+تو از کجا...
-عزیزم داشتیم مگه یادت رفت که من بزرگترین مافیای جهانم(بم،خنده)
+تو عه عوضی‌....ب..باشه ولی به خانوادم کاری نداشته باش
-اوکی لباسات رو جمع کن
+باشه🥺
-کاری نکن بزنمت که صدای بز بدی میدونی وقتی بغض میکنی دوست ندارم ببینمت
+باشه

ویو یونگی
-رفتم خوابیدم صبح شد ساعت دوازده ایششش دوست دارم بخوابم رفتم بیرون که.....
دیدگاه ها (۴)

ناگهان ات می خواست بیوفته که جیمین گرفتش+وایی مرسی×دختر بشین...

حس بدیه نه؟؟🩸🖤🍷تبدیل دختری شاد و پر انرژی به دختری که شبیه م...

وقتی دوست پسرت رو که مافیا بود لو دادی حالا اومده سراغتپارت¹...

که زدم وسط پاش و افتاد منم فرار کردم و رفتم یک راست پیش تهیو...

پارت پنجم خندیدن ماه 🌚🌙✨

خب خب بریم ادامه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط