زلف را شانه مزن شانه به رقص آمده است

زلف را شانه مزن ، شانه به رقص آمده است
من که هیچ... آینه ی خانه به رقص آمده است

من و میخانه ی متروک جوانسالی ها
ساقی بی می و پیمانه به رقص آمده است

مردم شهر نظرباز و تو در جلوه گری
یار می گرید و بیگانه به رقص آمده است

شعری از آتش دیدار به لب دارد شمع
عشق در پیله ی پروانه به رقص آمده است

باد هر چند صمیمانه دویده است به خاک
برگ پاییز غریبانه به رقص آمده است

باز در سینه کسی سر به قفس می کوبد
به گمانم دل دیوانه به رقص آمده است،
دیدگاه ها (۳)

وصف حال همه مون..مجلس ترحیم خودم ...آمدم مجلس ترحیم خودم، هم...

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”وقتی یه سنگو تودریا میندازینف...

ﺗﻮ ﺁﯾﺎ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ﺗﻮ ﺁﯾﺎ ﺑﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻮﺩﻩﺍﯼ ﮔ...

.......ﮐﻠﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻡﭘﺸﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺷﺐﺯﯾﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻘﻒ ﺳﯿﺎﻩﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺒ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط