آقای من حسن کرمش فرق می کند
آقای من حسن کرمش فرق می کند
فهمیدم از جمل نسبش فرق می کند
هنگام خَلقِ خُلقِ کریمانه ی حسن
قطعاً خدای او خَلَقَش فرق می کند
حیوان گرسنه...لقمه..یکی آن یکی خودش!
مثل پدر کمی ادبش فرق می کند
پیشش گدا همیشه طلبکار می شود
رسم گداییِ ز ِ درش فرق می کند
از ابتدای کودکی اش غصه پرور است
از ابتدای کودکی اش فرق میکند
با مادر خودش وسط کوچه می رسند
امروز کوچه پیچ و خمش فرق می کند
بن بست می شود این کوچه با بدی...
این شهر بی وفاست،بدش فرق می کند
تاب ادامه نیست فقط دید مادرش
طرز گذاشتن قدمش فرق می کند
از آن به بعد هرکه حسن را که دید گفت:
مثل همیشه نیست،قدش فرق می کند!
از آن به بعد طرز نگاهش به دست یا
در بین کوچه ها گذرش فرق می کند
این ها گذشت و وقت عروسی او رسید
این وصلت آخر عاقبتش فرق می کند
آقای ما مرام علی ارث برده است
اما مرام جعده زنش فرق می کند
در خانه اش غریب غریبی نمی کند
غربت به شیوه ی حسنش فرق می کند
آخر به دست جعده ی ملعونه کشته شد
مسموم زهر بد جگرش فرق می کند
فهمیدم از جمل نسبش فرق می کند
هنگام خَلقِ خُلقِ کریمانه ی حسن
قطعاً خدای او خَلَقَش فرق می کند
حیوان گرسنه...لقمه..یکی آن یکی خودش!
مثل پدر کمی ادبش فرق می کند
پیشش گدا همیشه طلبکار می شود
رسم گداییِ ز ِ درش فرق می کند
از ابتدای کودکی اش غصه پرور است
از ابتدای کودکی اش فرق میکند
با مادر خودش وسط کوچه می رسند
امروز کوچه پیچ و خمش فرق می کند
بن بست می شود این کوچه با بدی...
این شهر بی وفاست،بدش فرق می کند
تاب ادامه نیست فقط دید مادرش
طرز گذاشتن قدمش فرق می کند
از آن به بعد هرکه حسن را که دید گفت:
مثل همیشه نیست،قدش فرق می کند!
از آن به بعد طرز نگاهش به دست یا
در بین کوچه ها گذرش فرق می کند
این ها گذشت و وقت عروسی او رسید
این وصلت آخر عاقبتش فرق می کند
آقای ما مرام علی ارث برده است
اما مرام جعده زنش فرق می کند
در خانه اش غریب غریبی نمی کند
غربت به شیوه ی حسنش فرق می کند
آخر به دست جعده ی ملعونه کشته شد
مسموم زهر بد جگرش فرق می کند
۲.۲k
۲۹ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.