پاییز رسید
پاییز رسید!
چه زود آمد!
یک پاییز، از رفتنت گذشت!
قرار بود اول تو برسی و پس از آن،
کنار نیکمت چوبی همان کافه، به انتظارش بنشینیم.
قرار بود بیایی تا با هم
روز به روزش را عاشقی کنیم.
برگهای از دست رفته از دامنش را، با ضیافت دلبرانهمان، شاد باشِ رقصِ باد، کنیم.
پاییز داری میآیی، حواست باشد، برگهایت را نیاوری
بارانت را نیاوری
هوای مه آلودت را جا بیندازی.
غروبهای دلگیرت را، بگذاری برای بعد!
من اینجا به تنهایی،
توانِ مقابله، با این همه لشگر را ندارم
#hadisehbano💜
چه زود آمد!
یک پاییز، از رفتنت گذشت!
قرار بود اول تو برسی و پس از آن،
کنار نیکمت چوبی همان کافه، به انتظارش بنشینیم.
قرار بود بیایی تا با هم
روز به روزش را عاشقی کنیم.
برگهای از دست رفته از دامنش را، با ضیافت دلبرانهمان، شاد باشِ رقصِ باد، کنیم.
پاییز داری میآیی، حواست باشد، برگهایت را نیاوری
بارانت را نیاوری
هوای مه آلودت را جا بیندازی.
غروبهای دلگیرت را، بگذاری برای بعد!
من اینجا به تنهایی،
توانِ مقابله، با این همه لشگر را ندارم
#hadisehbano💜
- ۶۴۸
- ۱۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط