از هر کسی که خاطره دارم پرید و رفت

از هر کسی که خاطره دارم پرید و رفت
دل دست هر کسی سپردم برید و رفت
بادام چشم های مرا بی خیال شد
تنها انار سرخ لبم را مکید و رفت
من دل نداشتم که به او نه بگویم و
او التماس دست مرا هم ندید و رفت
حاشا به غیرتش که دم رفتنش مرا
راحت سپرد دست رقیب جدید و رفت
صد شاخه گل برای نگارش خریده بود
یک شاخه گل برای من اما نچید و رفت
آنقدر گفت و گفت حسابت از او جداست
تا عاقبت شبی به حسابم رسید و رفت
#مه_زاد_رازی
دیدگاه ها (۳)

نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راهنه خیال گذر ازکوچه ما دار...

#بدون_شرح

ترا چه غم که شب ما دراز می گذرد؟که روزگار تو در خواب ناز می ...

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط