صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی!
صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی!
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطرهٔ روز نخست
بر سر راه تو مأمور کنم تا نروی!
قّـــدِ زیبــایی تو نیستم امّا چه کنم؟
صورتم را پُر هاشور کنم تا نروی؟
نذر کردم گره یِ پنجره فولاد شوم
صبر کن تا به خدا زور کنم تا نروی!
من بلایی به سرت آمده ام، می دانم ...!
از سرت درد و بلا دور کنم تا نروی
تیغ بر روی رگ غیرت من منتظر است
صبر کن حادثه ای جور کنم تا نروی...
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطرهٔ روز نخست
بر سر راه تو مأمور کنم تا نروی!
قّـــدِ زیبــایی تو نیستم امّا چه کنم؟
صورتم را پُر هاشور کنم تا نروی؟
نذر کردم گره یِ پنجره فولاد شوم
صبر کن تا به خدا زور کنم تا نروی!
من بلایی به سرت آمده ام، می دانم ...!
از سرت درد و بلا دور کنم تا نروی
تیغ بر روی رگ غیرت من منتظر است
صبر کن حادثه ای جور کنم تا نروی...
۱.۴k
۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.