گفتم بالاخره که فراموشش میکنی اینجوری نمی مونه

.
_ گفتم : "بالاخره که فراموشش میکنی. اینجوری نمی مونه"
.
_ نفس عمیقی کشید و گفت :
"یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره؛
با اینکه نیستن، با اینکه رفتن، ولی هیچ وقت خاطره شون تموم نمیشه"
.
_ گفتم : ولی همین که نیستش، کم کم همه چی تموم میشه.
.
_ گفت : بودنِ بعضی از آدما، تازه از نبودنشون شروع میشه.

#بابک_زمانی
رمان : #بعد_از_ابر
دیدگاه ها (۲)

یادت میاد اولین شعری که برات نوشتم اگه یادت نیست خوشا به حال...

آره فقط آدما ها بر می گردن نگار من چندین بار خواستم برگردم و...

من نمی گویم : با اون همه خاطره باز می خواهم فراموشت کنم این ...

پارت چهاردهم!

My sweet trouble 17✨من کنار سایون بودم و باهم کلی می‌گفتیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط