داشتم متنی که پارسال نوشتمو میخوندم دیدم واقعن اون دو ماه
داشتم متنی که پارسال نوشتمو میخوندم دیدم واقعن اون دو ماهو چن روزی گذشت و بعدش همش خوش گذروندیم؟؟ یا اینکه امروز که دور هم داشتیم از تجربه های تلخِ دبیرستان میگفتیم بهش خندیدیم؟؟ واقعن نخندیدیم چون تلخ بودن و تلخیشون موندگاره ، چقد حرف هست که دلم میخاد بشنوم ازت ، چقد بزرگ شدی شقایق چقد چیزه که من نمیدونم و چقد بغض دارم ... سال بعد همچین روزی قراره کجا باشیم؟ در چه حالیم؟؟ پارسال که همچین روزی تا 9 شب مدرسه بودیم و کونمون پاره میشد فکرشو میکردیم که امسال همچین روزی همو اینجوری ببینیم و هر دو پشت کنکور باشیم؟؟؟ بغضم میگیره به این فکر میکنم که آینده قراره سخت تر از الان باشه ... امسال واقعن سالِ سختی بود بی نهایت ... نمیدونم اگه کنارم نبودی چه جوری دووم میاوردم چه جوری ازون پاییز کذایی رد میشدم ... چه جوری زمستونو بهار میکردم؟؟؟ سالِ بعد قراره چی بشه؟؟ اگه خدا سرِ ناسازگاری بزاره و مارو کنار هم نخواد چی؟؟ چقد سخته حتی فکر کردن بهش ... بعضی وقتا فک میکنم بدون تو هیچم هیچ ... ببخشید اگه امروز خیلی بهت خوش نگذشت ببخشید اگه بیشتر ازین برنیومد ، ببخشید اگه اون روزی که تصادف کردیم هول شدم و نتونستم بهت قوت قلب بدم ، ببخشید اگه اون رفیق محکمی که بتونی همه ی اتفاقای سختتو رو دوشش بزاری نیستم ... ولی بدون همیشه هستم هر لحظه بخوایی کنارتم مطمئنم هیچ کاری نمی تونم بکنم که تسکینِ روزای سختی که گذروندی بشه ولی فقط میتونم گوش کنم و بغضمو قورت بدم و بغلت کنم و بیشتر از قبل دوس داشته باشمت ... تو همه چیزمی ... مراقب خودت باش توی این سختیا ، هر وقت خواستی دست از قوی بودن بکشی من هم شونه دارم هم بغل فقط مراقب خودت باش ... تولدت مبارک بهترینم #بیستوهشتم_فروردین_ماه_هزاروسیصدونودهشت
۸.۶k
۲۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.