به جناب عشق گفتم تو بیا دوای ما باش

به جناب عشق گفتم تو بیا دوای ما باش
که به پاسخم بگفتا تو بمان و مبتلا باش ...
دیدگاه ها (۱۲)

با لبت پیمانه هر شب نو کند پیمان عشق بوسه ییزان لعل نوشین، ر...

بند بندِ این دلِ مسکین من در بندِ توستای خوشا روزی که باهم ر...

از چرخش موهای تو مشکی شد شبوز غنچه ی خندان تو زیبا شد لب لبه...

بیا بمان نرو...که مرا میل زندگی نیست بی تو#امین_غلامی

زود باش ها کنین تو ها کن نکش هی تو!پس از کجا میاد این بوب بو...

تو بیا و همدم این دل بی جانم باشآخرین هم سفر فصل زمستانم باش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط