عطر شب بو از دریا می اید

عطر شب بو از دریا می اید
روشنی کوچه
سر تیر مخابرات
زمستان و شکوفه های گیلاس
بردی از یادم قدغن شد
غبار غم از محله
با اولین نسیم گریخت
جشن دعوت شد و شادی کلید دار
لعنت بر حقیقت شرمت باد واقعیت
بمان رویا بمان رویا بمان رویا
دار قالی مهربان
نفت بویی ندارد
کرسی گرم گرم
برف همه جا می امد الا پشت بام
نان فراوان
صدای بشکن زدن داداش بزرگ
مثل خودش به همجا سر میزد
انار خود را دانه می کرد
چرا استخاره پدر تمامی ندارد
نکند بد را بیاورد
که اورد
لعنت بر حقیقت شرمت باد واقعیت
بمان مادر نرو مادر برگرد مادر

#امیرعلی_قربانی

@chekamehaibaran
دیدگاه ها (۱۵)

‌ جارو میزد کوچه راخیالش اماپیش ایامی که با خود بردعمر و جوا...

تمام غم و حسرت دنیا رامی شود جا داد در یک جمله:من مادر ندارم...

بیا...نه برای دل من این شهر چه کند بااینهمه بی قراری#امیرعلی...

گاهی ماندن ادمهاحکایت مسافری است که پشت برف گیر کردههست اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط