میخوانمت

میخوانمت...

به طعـم بوسـه های باران بر حریر آبی عشق

و نقش میزنم نگــــاهت را ...

بر تندیس بیقـــرار دل...هــــرروز

رویاے شـبانه ام لطافت واژگـان توست کہ میبارد

بر شروع فصلهاے تنهـــایی...کہ شاید

آسمان سهــم مرا بیدارِ باران کند

در حـوالی چشمهای آشنایت...

شایـــدکمـــی مــــرا نیز بخـوانی

به لطافت باران عشـق... 
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
دیدگاه ها (۲)

بیتوته کوتاهیست جهاندر فاصله گناه و دروخخورشید همچون دشنامی ...

میدانی رفیقدرد تنهایی را به دل نگیرعقابها همیشه تنهاینداین ل...

‌هوس با تو بودن کرده امجای دنجی میخواهمو چشمهایت را که یکریز...

چه کسی گفته ...؟ عشق با عین شروع شده ...! و با قاف ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط