.
.
مرد است و...
قولش!
هنوز دوستت دارم،
از همان دوستت دارم های لامذهب !
از همان دوستت دارم های رسیده و آبدار!
آن ها که دست راستت میرفت پشت سرم،
صورتت ناگهان میچرخید سمتم
چند لحظه با چشم هایت وجبم میزدی و
تا میرفتیم سمت حادثه ی بوسه
یکهو فرار میکردی، میخندیدی و میگفتی...
طلبت!
بنویس به حساب!
دوستت دارم هنوز
از آن دوستت دارم های لعنتی!
آن ها که میپرسیدی
ببخشید آغوش دارید؟
میگفتم چقدر؟
میگفتی به قدر یک عمر عاشقی کردن!
چشم میبستم و آغوش باز میکردم
و یک عمر منتظر آمدنت میشدم ولی تو
میخندیدی و میگفتی...
بنویس به حساب
این هم طلبت!
بنازم چوب خطت را که پر نمیشود
مرد است و حرفش
دوستت دارم هنوز!
من برای حساب کتاب با تو
هم صبر ایوب دارم
هم عمر نوح!
مرد است و...
قولش!
هنوز دوستت دارم،
از همان دوستت دارم های لامذهب !
از همان دوستت دارم های رسیده و آبدار!
آن ها که دست راستت میرفت پشت سرم،
صورتت ناگهان میچرخید سمتم
چند لحظه با چشم هایت وجبم میزدی و
تا میرفتیم سمت حادثه ی بوسه
یکهو فرار میکردی، میخندیدی و میگفتی...
طلبت!
بنویس به حساب!
دوستت دارم هنوز
از آن دوستت دارم های لعنتی!
آن ها که میپرسیدی
ببخشید آغوش دارید؟
میگفتم چقدر؟
میگفتی به قدر یک عمر عاشقی کردن!
چشم میبستم و آغوش باز میکردم
و یک عمر منتظر آمدنت میشدم ولی تو
میخندیدی و میگفتی...
بنویس به حساب
این هم طلبت!
بنازم چوب خطت را که پر نمیشود
مرد است و حرفش
دوستت دارم هنوز!
من برای حساب کتاب با تو
هم صبر ایوب دارم
هم عمر نوح!
۲.۷k
۰۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.