سرگذشت حضرت عایشه(رض)
سرگذشت حضرت عایشه(رض)
عشق جاودان
#قسمت_پنجم
عایشه صدیقه - رضی الله عنها - در این سن اندک وارد خانه پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - شد. حکمت خداوند در این آشکار می شود که عایشه زندگی اش را به عنوان یک همسر در چنین سنی آغاز نماید، تا در دامان پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - رشد کند و ببالد و شخصیتش تکوین و عقل و دانش و اندیشه اش زیر نظر پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - تکامل یابد. پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - به عایشه توجه و عنایت خاصی می نمود. این توجه درست از زمانی شروع شد که او دخترکی پرناز و طناز بود و تا زمانی که به یک زن کامل مبدل گردید و صاحب عقل کامل و اندیشه ای پخته شد و قدرت کسب دانش و گسترش آن را میان مردم به دست آورد، ادامه یافت. عایشه برای پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - به سان دانش آموز نجیب و آرامی بود که در محضر او کلیه علوم را فرا می گرفت. تا در آینده به مثابه بزرگ ترین و برترین آموزگار مطرح شود.
درست از زمانی که او قدمش را بر آستانه این خانه مبارک گذاشت، همه آن چه را که در آن می گذشت به حافظه خود می سپرد. او هیچ گاه فراموش نمی کند که چگونه در کنار همسن و سالانش با عروسک ها بازی می کرد.
او لبخند زیبای پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - را که بازتابننده تمامی عشق، عطوفت و محبتی بود که در قلب پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - نسبت به عایشه موج می زد فراموش نمی کرد. این لبخند زمانی بر لبان پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - شکفت که از عایشه در مورد عروسک هایش پرسید:
این چیست؟
پاسخ داد: یک اسب است.
پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - فرمود: سبحان الله، اسب بال دار!.
عایشه با هوشیاری فطری خود که حاکی از شهامت او بود، پاسخ داد:
مگر نشنیده ای که سلیمان اسب بال دار داشته است؟
این خوش طبعی ها و شوخی های ظریف پیامبر خدا - صلی الله علیه وآله وسلم - در کنار هم زیستی مهربانانه و مهرورزانه او با عایشه سبب شده بود، که عایشه نسبت به پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - عشقی شکوهمند در دل بپروراند. عشقی که نظیر آن را بسیار کم در دیگر همسران می توانیم ببینیم.
عشق جاودان
#قسمت_پنجم
عایشه صدیقه - رضی الله عنها - در این سن اندک وارد خانه پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - شد. حکمت خداوند در این آشکار می شود که عایشه زندگی اش را به عنوان یک همسر در چنین سنی آغاز نماید، تا در دامان پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - رشد کند و ببالد و شخصیتش تکوین و عقل و دانش و اندیشه اش زیر نظر پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - تکامل یابد. پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - به عایشه توجه و عنایت خاصی می نمود. این توجه درست از زمانی شروع شد که او دخترکی پرناز و طناز بود و تا زمانی که به یک زن کامل مبدل گردید و صاحب عقل کامل و اندیشه ای پخته شد و قدرت کسب دانش و گسترش آن را میان مردم به دست آورد، ادامه یافت. عایشه برای پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - به سان دانش آموز نجیب و آرامی بود که در محضر او کلیه علوم را فرا می گرفت. تا در آینده به مثابه بزرگ ترین و برترین آموزگار مطرح شود.
درست از زمانی که او قدمش را بر آستانه این خانه مبارک گذاشت، همه آن چه را که در آن می گذشت به حافظه خود می سپرد. او هیچ گاه فراموش نمی کند که چگونه در کنار همسن و سالانش با عروسک ها بازی می کرد.
او لبخند زیبای پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - را که بازتابننده تمامی عشق، عطوفت و محبتی بود که در قلب پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - نسبت به عایشه موج می زد فراموش نمی کرد. این لبخند زمانی بر لبان پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - شکفت که از عایشه در مورد عروسک هایش پرسید:
این چیست؟
پاسخ داد: یک اسب است.
پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - فرمود: سبحان الله، اسب بال دار!.
عایشه با هوشیاری فطری خود که حاکی از شهامت او بود، پاسخ داد:
مگر نشنیده ای که سلیمان اسب بال دار داشته است؟
این خوش طبعی ها و شوخی های ظریف پیامبر خدا - صلی الله علیه وآله وسلم - در کنار هم زیستی مهربانانه و مهرورزانه او با عایشه سبب شده بود، که عایشه نسبت به پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - عشقی شکوهمند در دل بپروراند. عشقی که نظیر آن را بسیار کم در دیگر همسران می توانیم ببینیم.
۴.۹k
۲۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.