نزدیک به چهلسالگی که باشی تازه میفهمی وقتی میگویند د

نزدیک به #چهل_‌سالگی که باشی تازه می‌فهمی وقتی می‌گویند دلم ریخت، یعنی چه!
دلت می‌خواهد خیلی چیزها را کشف کنی.
همان چیزهایی را که تا به حال تجربه نکردی یا شاید هم تجربه کرده‌ای و فراموشت شده.
تازه دلت می‌خواهد شیطنت کنی.
حتا اگر دل‌خوشی هم از چیزی نداشته باشی.
وقتی می‌فهمم یکی پیدا شده که اینطور دلم برایش می‌لرزد، بیش‌تر از این تنهایی و یکنواختی حالم بهم می‌خورد.

#شیما_سبحانی
من از چهل‌سالگی می‌ترسم
دیدگاه ها (۲)

یاهیـبة لســانی مـن ارد اسـولف بـیڪو علـﻰ ازنـودی خیالـڪ حـر...

انگار مرده باشیو آنسوی شیشه‌ی غسال خانههیچ‌کس منتظر جنازه‌ات...

بیقـــرارم براے خنـده‌هاے تــوچالِ ڪَونہ‌اتتنـها دست‌اندازے ...

افتادہ راہ طالع تارم بہ «هیچ ڪس»دیدے وفا نڪرد بهارَم بہ هیچ ...

yek tarafe part : 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط