بزرگترین آرزوی یک جانباز رفتن پیش دوستاشه
بزرگترین آرزوی یک جانباز رفتن پیش دوستاشه
میدونید چرا?
از من و تو قدر نشناس خسته شدن
بقول یکی دوستای رزمنده به حرفاش میخندن ولی خودش توی خلوت اشک میریزه
میگفت رفتیم حجاب از سر زنامون برندارن اومدیم دیدیم اوشین دارن میبینن این ملت
معلومه حرفمو نمیفهمن دیگه!
میدونید چرا?
از من و تو قدر نشناس خسته شدن
بقول یکی دوستای رزمنده به حرفاش میخندن ولی خودش توی خلوت اشک میریزه
میگفت رفتیم حجاب از سر زنامون برندارن اومدیم دیدیم اوشین دارن میبینن این ملت
معلومه حرفمو نمیفهمن دیگه!
- ۲۹۶
- ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط