چقدر باید

چقدر باید
تو را دوست نداشت؟!
چقدر باید بگذرد
تا تو را فراموش کرد؟!......

عشق یک اتفاق بود
که در آغوش تنهایی من افتاد
و تو
درد بودی
که هر چه می گذرد
بزرگ می شود
بزرگُ
بزرگ تر

و شعر
تسکین قلب عاشق است
که جرعه جرعه
سپید های سفید
غزل های آبی
و قصیده های بنفش می نوشد

و من
همان تنهای عاشق
که تا عمر باقیست
برای فراموشی ات
نوش دارویِ شعر را
سر می کشم ...
دیدگاه ها (۳)

...

عشـღـق ڪہهمیشہ بہ گفتن "عزیـــزم و دوستت دارم" نیست… !!عـشــ...

مهر، یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه ،عشق یه چیزیه عاشق شدن یه ...

دریا لب ساحل را، هر ثانیه می‌بوسداین سنت او عشق‌ست، عشقی که ...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

وانشات اینوماکی//پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط