به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را

به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را

که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را


بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم

فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را


به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!

تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را


دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم

چرا باید چنین باشد؟ نمی‌فهمم سبب‌ها را


بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم

که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را


غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عاب
ر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب‌ها را
دیدگاه ها (۱)

تأثیر چشم های تـو بیش از حد است ٬ نیست؟آنقدرها  زیاده روی هـ...

بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود...

ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ...ﺍﻭ ...

#سلام_صبحتون_پر_از_امید😌 به چهارشنبه خوش آمدین😘 سپیده ی هرصب...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط