آرام از کوچه باغ خیالم رد میشوی
آرام از کوچه باغ خیالم رد میشوی
نسیم عبورت، دلم را عجیب سرمست میکند
و نوازش نگاهت دلم را سخت می لرزاند...
نفسهایم به آرامی باران میبارد
و چشمانم چون ستارگان بی فروغ
از نگاه بارانی ات،نور را به یادگار میگیرند...
من در این همه حضور تو گم میشوم
و چون کبوتری سبک بال
لذت پرواز را در نگاهت با جان می آموزم...
شوق عبور از دلت
دلم را هوایی میکند
من سرشار میشوم از وجودت
و آرام آرام گم شدن در تو را،پیدا خواهم کرد
هرگز نمیخواهم پیدا شوم
گم شدن در این همه باران،مرا بی نشان می کند
می خواهم بی نشانی باشم،در دل بارانی تو...
تو هرگز پیدایم نکن...
نسیم عبورت، دلم را عجیب سرمست میکند
و نوازش نگاهت دلم را سخت می لرزاند...
نفسهایم به آرامی باران میبارد
و چشمانم چون ستارگان بی فروغ
از نگاه بارانی ات،نور را به یادگار میگیرند...
من در این همه حضور تو گم میشوم
و چون کبوتری سبک بال
لذت پرواز را در نگاهت با جان می آموزم...
شوق عبور از دلت
دلم را هوایی میکند
من سرشار میشوم از وجودت
و آرام آرام گم شدن در تو را،پیدا خواهم کرد
هرگز نمیخواهم پیدا شوم
گم شدن در این همه باران،مرا بی نشان می کند
می خواهم بی نشانی باشم،در دل بارانی تو...
تو هرگز پیدایم نکن...
۵.۴k
۲۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.