ناگفته های حاجی ایرانی از زندان عربستان
ناگفتههای حاجی ایرانی از زندان عربستان
🔹بعد از پایان مناسک حج تمتع، از هر فرصتی برای زیارت کعبه استفاده میکردم. دو تا گوشی دستم بود که یکی عکس حاج قاسم روی صفحهاش بود. لحظهای پس از انداختن عکس، یکی از نیروهای مسجدالحرام به من نزدیک شد و مرا به بازداشتگاه حرم که «شعب علی» نام داشت، منتقل کرد.
🔹آنجا مترجم افغانستانی برای من در نظر گرفتند و هرچه خواستیم مترجم ایرانی بیاورند، قبول نکردند. سه مرتبه به بازجویی رفتم و جرم من اخلال در نظم عمومی مسجدالحرام بود.
🔹از من تست کرونا گرفتند و من آن لحظه فکر کردم قرار است به ایران برگردم ولی مرا به زندان بردند. ۴۰ روز در سلول انفرادی بودم جایی که کاملا محصور و بسته بود و فقط به اندازه یک دستمال کاغذی دریچه داشت.
🔹بعد از تقریبا ۸۰ روز حضور در زندانهای عربستان، بعدازظهر شنبه مرا صدا کردند و گفتند بیا بیرون. وقتی به اداری زندان امنالدوله رفتم، آنها مرا چکاپ پزشکی کردند و وسایل و پاسپورتم را تحویل دادند و سوار بر ماشینی به سمت مکه رفتیم. در مسیر وسط بیابان مرا پیاده کردند و گفتند که آزاد هستی.
🔹بعد از پایان مناسک حج تمتع، از هر فرصتی برای زیارت کعبه استفاده میکردم. دو تا گوشی دستم بود که یکی عکس حاج قاسم روی صفحهاش بود. لحظهای پس از انداختن عکس، یکی از نیروهای مسجدالحرام به من نزدیک شد و مرا به بازداشتگاه حرم که «شعب علی» نام داشت، منتقل کرد.
🔹آنجا مترجم افغانستانی برای من در نظر گرفتند و هرچه خواستیم مترجم ایرانی بیاورند، قبول نکردند. سه مرتبه به بازجویی رفتم و جرم من اخلال در نظم عمومی مسجدالحرام بود.
🔹از من تست کرونا گرفتند و من آن لحظه فکر کردم قرار است به ایران برگردم ولی مرا به زندان بردند. ۴۰ روز در سلول انفرادی بودم جایی که کاملا محصور و بسته بود و فقط به اندازه یک دستمال کاغذی دریچه داشت.
🔹بعد از تقریبا ۸۰ روز حضور در زندانهای عربستان، بعدازظهر شنبه مرا صدا کردند و گفتند بیا بیرون. وقتی به اداری زندان امنالدوله رفتم، آنها مرا چکاپ پزشکی کردند و وسایل و پاسپورتم را تحویل دادند و سوار بر ماشینی به سمت مکه رفتیم. در مسیر وسط بیابان مرا پیاده کردند و گفتند که آزاد هستی.
۱.۴k
۰۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.