امشب تلخ بود

امـشب تلخ بود !
مثـ ـل طعـم قهوه هایـی که تو راسرذوق میـ ـاورد و حال مرا بهــم میزند !
امشـب فهمیـدی و فهـمیدم !
اشتباهم را و عشقـت را ...
هیـچگاه گمـان نمیبردم که به حرفای عاشـقانه ات گوش دهـم آن هم راجـع به دیگـری ...
بغض را تجربه کردم ...چشمانم تار میدید اما اشک نداشتم ...چیزی گلویم را فشار میداد ...گریه نبود !
اکنون فهـمیدم بغض چیست , باز با تو خنـدیدم تا مبادا لحظه ای ناراحت باشی ...
" که هر اندازه خوبه عشق ...
همون اندازه بی رحمه ! "
امشب فهـمیدم هیچگاه عاشقم نخاهـی شد
هیچگاه با من نخاهی بود !
سهم من از تو این بودنهـای دوستانه ات است !
متشکرم مهربانم که این کمترین بودنت را از من نگرفته ای !...
نمیدانم چه بگـویم ...
عشق زیباست و درد ناک !

#ف_رحیمی

#عشق
شنبـه
24.05.1394
04:24
دیدگاه ها (۱)

امشــب تلخ بود !داریـ دور میشـ ـوی ..." دوری ازم تا رویا شی ...

رفــت ...به همین سادهـ گـی نفهمـید دلتنگیــ ـم را ...خدایا س...

همه گفتند که عاشق بشوی میمیریاولین تجربه ام بود چه میدانستم....

ٹمؤم آږزۄم أێڹۿ. بړیم ځڔم ڋلم ٶأ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط