Paert

Paert۳
نام رمان: MY SEXY DADY❤️
همین موقع دوتا دست رو دور شکمم حس کردم. سرمو برگردوندم. دیدم جیمین بغلم کرده.
=ولم ک....
+هیسسسس. ساکت. فقط چند دقیقه همینجوری تو بغلم بمون. لطفا
=چرا؟ چرا ولم نمیکنی؟ بزار برم.
بعد بغلم کرد و گذاشتم رو تخت. لباس هامو در آورد و...(خاک تو سر منحرفتون کنن) لباس بیرونی تنم کرد. خودشم رفت تو اتاقش و لباس هاشو عوض کرد.
اومد پیشم و دستمو گرفت. من رو برد تو ماشینش و خودش هم نشست.
+کجا بریم؟ هوم؟
=نمیدونم من میخوام برم خونم
+نه. اینجوری نمیشه
بعد راه افتاد. رفتیم یه پاساژ خیلی بزرگ. کلی لباس خریدیم. یه لباس مشکی رو تو اتاق پرو تنم کرد خودشم یه لباس مشکی پوشید.
=چکار میکنی؟ برای چی ؟
+میریم بار
=چی؟ نه. من نمیام
همین موقع دوباره بغلم کرد. از پاساژ رفتیم بیرون. سوار ماشین شدیم و پس از ۱۷ مین رسیدیم بار.
بوی الکل و مشروب اونجارو پر کرده بود. حالم بد شده بود. جیمین متوجه شد ولی چیزی نگفت و دسمو گرفت و رفتیم داخل. سرمو برگردونم که..........
ادامه دارد.........
شرایط
لایک ۸
کامنت ۱۵
دیدگاه ها (۸)

بچه ها این ک. ص کش داره به اعضا هیت میده برین گزارشش کنید و ...

بوس به کلت💙💙

شت حاجییییییییی😂😂😂😂

Part۲نام رمان: MY SEXY DADY❤️(اگه حساس هستید نخونید. دارای ص...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪𝓟18 ویو کوکداشتیم توی پاساژ میگشتیم که یهو چشمم خ...

بیب من برمیگردمپارت : 75همه فروشگاه هارو زیر نظر داشتم که چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط