دیوانهتر از خویش کسی میجستمدستم بگرفتند و به دستم دادن

دیوانه‌تر از خویش کسی می‌جستم/دستم بگرفتند و به دستم دادند
دیدگاه ها (۱۳)

بیا باهم یک بازی قشنگ کنیمکه جایزه اش بوسه باشدمثلا؛چشمهایم ...

دلم برای خودم تنگ میشود .آری ؛همیشه بی خبر ازحال خویشتن بودم...

ﮐﺎﺵ" ﺩﻧﯿﺎ "ﯾﮑﺒﺎﺭﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ"ﺑﺎﺯﯾﺶ" ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ"ﻣﯽ ﺑﺎﺧﺖ"....!!!!"ﻣ...

این آدمها که نمیدانند دوست داشتنهای اتفاقی چه لذتی داردما که...

اگر ســاقی حسین است،من می نخورده مستمخبر از خود ندارم،که بود...

چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانمکه گر دستم دهد از خویش هم ...

.دکلمه شعر فروغ با صدای زیبای حمیرا می روم خسته و افسرده و ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط