پارت14(آخر)
پارت14(آخر)
_من و چه یونگ نشستیم یهو یه پسر از کمرم گرفت
پسره: های لیدی
_ولم کن
پسره: نوچ چه بدن خوبی هم داریا
_پسره.......ولم کن
پسره: الان چی گفتی نشونت میدونم جوجه
_منو کشید برد یکی اتاقا انداختم رو تخت روم خیمه زد
_دستتو بکش وگرنه...
پسره: وگرنه چی؟ هوم؟
+وگرنه شوهرش جرت میده
_او مای گادددد اون کوک بود
_کوکیا دویدم سمتش
+من برا تو دارم
+پسره........با زن من چیکار داشتی؟(با داد)
_کوک گرفتشتا میخورد زدش
+بریم ا/ت
_رفتیم خونه
+خب خب خانوم خانوما شما بدون اجازه من کجا رفته بودی؟
_اممممم خوب........ چی بگم
+چیزی نداری بگی
_منو گرفت برد تو اتاق گذاشت رو تخت و روم خیمه زد.
_توضیح میدم کوک
+چی رو هان؟
(بقیش با شما)
(1 سال بعد)
اوما ابا کجایین
+_ما اینجاییم
بچشون: شلام
_سلام دخملم خوبی؟
اله مامانی
(اینم پایان قصه ما)
امیدوارم خشتون اومده باشه🫂💜
_من و چه یونگ نشستیم یهو یه پسر از کمرم گرفت
پسره: های لیدی
_ولم کن
پسره: نوچ چه بدن خوبی هم داریا
_پسره.......ولم کن
پسره: الان چی گفتی نشونت میدونم جوجه
_منو کشید برد یکی اتاقا انداختم رو تخت روم خیمه زد
_دستتو بکش وگرنه...
پسره: وگرنه چی؟ هوم؟
+وگرنه شوهرش جرت میده
_او مای گادددد اون کوک بود
_کوکیا دویدم سمتش
+من برا تو دارم
+پسره........با زن من چیکار داشتی؟(با داد)
_کوک گرفتشتا میخورد زدش
+بریم ا/ت
_رفتیم خونه
+خب خب خانوم خانوما شما بدون اجازه من کجا رفته بودی؟
_اممممم خوب........ چی بگم
+چیزی نداری بگی
_منو گرفت برد تو اتاق گذاشت رو تخت و روم خیمه زد.
_توضیح میدم کوک
+چی رو هان؟
(بقیش با شما)
(1 سال بعد)
اوما ابا کجایین
+_ما اینجاییم
بچشون: شلام
_سلام دخملم خوبی؟
اله مامانی
(اینم پایان قصه ما)
امیدوارم خشتون اومده باشه🫂💜
۱۴.۲k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.