من، روزِ خویش را
من، روزِ خویش را
با آفتابِ رویِ تو،
کز مشرقِ خیال دمیدهست
آغاز میکنم...
مَن با تو مینویسم و میخوانم
مَن با تو راه میروم و حرف میزنم
وز شوقِ این محال:
که دستم به دست توست،
من،
جایِ راه رفتن،
پرواز میکنم
#فریدون_مشیری
با آفتابِ رویِ تو،
کز مشرقِ خیال دمیدهست
آغاز میکنم...
مَن با تو مینویسم و میخوانم
مَن با تو راه میروم و حرف میزنم
وز شوقِ این محال:
که دستم به دست توست،
من،
جایِ راه رفتن،
پرواز میکنم
#فریدون_مشیری
۵.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.