مادران شهدا
#مادران_شهدا
آخرین بار ۲۵ روز اومده بود مرخصی، دو تا از بهترین دوستانش، عباسعلی فرمنی و علی عقیلی بودند.
انگار به دلش برات شده بود که این آخرین مرخصی اش است چون خیلی بهم بیشتر از قبل اهمیت می داد. حتی توی این ۲۵ روز نمی گذاشت جایی برم. میگفت این آخرین روزها کنارم باشید. یه روز داشتم سبزی پاک می کردم.
با دستی که خراش داشت اومد جلوی من نشست و گفت با این دست منو شناسایی کنید.
همون موقع وصیت کرد و گفت :
برای ازدواج خواهرانم تله نذارید و به خونه و پولشون نگاه نکنید. سر مزار من به هیچ وجه گریه نکنید چون دشمن نباید اشک شما رو ببیند.
#راوی : خواهر شهید
#شهید_حمیدرضا_گودرزی
#دفاع_مقدس
#تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۰/۰۴
#خاکیان_خدایی
آخرین بار ۲۵ روز اومده بود مرخصی، دو تا از بهترین دوستانش، عباسعلی فرمنی و علی عقیلی بودند.
انگار به دلش برات شده بود که این آخرین مرخصی اش است چون خیلی بهم بیشتر از قبل اهمیت می داد. حتی توی این ۲۵ روز نمی گذاشت جایی برم. میگفت این آخرین روزها کنارم باشید. یه روز داشتم سبزی پاک می کردم.
با دستی که خراش داشت اومد جلوی من نشست و گفت با این دست منو شناسایی کنید.
همون موقع وصیت کرد و گفت :
برای ازدواج خواهرانم تله نذارید و به خونه و پولشون نگاه نکنید. سر مزار من به هیچ وجه گریه نکنید چون دشمن نباید اشک شما رو ببیند.
#راوی : خواهر شهید
#شهید_حمیدرضا_گودرزی
#دفاع_مقدس
#تاریخ_شهادت : ۶۵/۱۰/۰۴
#خاکیان_خدایی
۱.۰k
۰۶ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.