وقتی بعد مدت ها….
رفتیم سکانسو ضبط کنیم ک جونگ ای اومد سمتم و دم گوشم لب زد
_ بعد از کارت تو اون ماشین منتظرتم ( با دستش ب ی ماشین مشکی اشاره کرد )
+ پوف باشه
رفتیم تا سکانسو طبق کنیم
ویو جونگ ای
وقتی دیدم دارن کیس میرن ب زور خودمم نگه داشتم از اون پسره متنفرم اوفف خدا من میدونم و ات
بلخره بعد از پنج ساعت مزخرف کارشون تموم شد و ات داشت ب سمت ماشین میومد ب راننده گفتم
_ وقتی این خانوم اومد تپ ماشین برو خونه من
~ چشم
ات سوار شد و راه افتادیم
+ چیکارم داری و کجا داری میبریم
_ میریم خونه من
+ ب چ دلیل
_ میخام بات حرف بزنم
+ بنده با شما هیچ حرفی ندارم
_ ات ب اندازه کافی سر قضیه کیس با اون مرتیکه و فیلم برداری اعصابم خورد شده پس ساکت باش تا برسیم خونه و فق ب حرفم گوش کن بعد هر جا خاستی بری برو اوکی ؟
+ خیله خب
ویو ات
با اینکه هنوزم بش حس داشتم ولی نمیخاستم بروز بدم چون میدونم تهش اینه ک ضربه میخورم دقیقن مث دو سال پیش دیگه نمیخام بش فک کنم و بهتره حسم رو برای خودم نگه دارم چون هیچ کس لیاقت خوبی و مهربونی و مخصوصن عشق رو نداره
بعد از نیم ساعت رسیدیم ب خونه جونگ ای رفتیم تو و منو ب سمت تراس هدایت کرد روی یکی از صندلی های گوشه تراس نشستم جونگ ای بعد از پنج مین با دوتا لیوان قهوه اومد سمتم و نشست و شرو کرد ب تعریف کردن ….
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.