آذر بانوی بی قرار پاییز
آذر بانوی بی قرار پاییز
گیسوان گندم گونش را
رها میسازد در سرخی شراره ی عشق
و در وسوسه ای خیال انگیز
سرخی دلفریب لبانش،
طعم بوسه های باران را
پیوند می زند بر گلبرگ های نیاز...
و پاییز را آنگونه به جاودانگی می رسانَد
که در هُرم بی همتای حضورش
برگ برگ کوچه باغ دل لبریز می شود
از تلالویی بی پایان.....
سمیه_خلج
گیسوان گندم گونش را
رها میسازد در سرخی شراره ی عشق
و در وسوسه ای خیال انگیز
سرخی دلفریب لبانش،
طعم بوسه های باران را
پیوند می زند بر گلبرگ های نیاز...
و پاییز را آنگونه به جاودانگی می رسانَد
که در هُرم بی همتای حضورش
برگ برگ کوچه باغ دل لبریز می شود
از تلالویی بی پایان.....
سمیه_خلج
۱.۳k
۱۳ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.