به کجا چنین شتابان

به کجا چنین شتابان؟

گون از نسیم پرسید:

دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟

همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم.

به کجا چنین شتابان؟

به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم

سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را.

#محمدرضا_شفیعی‌_کدکنی
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

‌تو را دوست دارم‌بیش تر از یک نگاه معمولی!بیش تر از گرمای خو...

زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حت...

من خدایی دارم که پدرانه و عاشقانه هوای بی پناهی ام را داردبه...

صبح امروز کسی گفت به من؛ تو چقدر تنهایی! گفتمش در پاسخ:تو چق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط