اول هوس و شیطنتی پر هیجان بود

اول هوس و شیطنتی پر هیجان بود،
نوعی طپشِ قلب، شبیهِ ضربان بود!

کم کم همه‌ی دغدغه‌ام دیدن او شد
انگار که جذاب ترین فردِ جهان بود!

هی رفتم و هی دیدم و هی آه کشیدم،
دلبستگی‌ام بیشتر از تاب و توان بود...

میخواستم اقرار کنم عاشقم اما...
[ چیزی که عیان بود چه حاجت به بیان بود؟ ]

فهمید که دیوانه و دلبسته‌ی اویم
[ از بس‌که اشارات نظر، نامه‌رسان بود ]

القصه گرفتار دل هم شده بودیم
روزی که جوان بودم و او نیز جوان بود...

از آنچه میان من و او بود چه گویم؟
مجنونِ زمان بودم و لیلایِ زمان بود

اما وسط آنهمه دلبستگی و عشق،
معشوقه‌ام انگار کمی دل‌نگران بود!

خوردیم به یک مشکلِ معمولیِ ساده...
من زاغه نشین بودم و او دختر خان بود!

کم کم به خودش آمد و فهمید چه کرده...
حق داشت که پا پس بکشد، بحثِ زیان بود!

اصلا تو بگو، دختر خان با دک و پوزش،
هم شأن من پاپَتیِ غاز چران بود؟!

البته که نه! رفت... خدا پشت و پناهش
اصرار چرا؟ قسمتِ او با دگران بود...

او رفت و غمش شعله به جان قلم انداخت!
من ماندم و یک دفتر و طبعی که روان بود...

یک مشت غزل شد همه‌ی دار و ندارم،
دیوان بزرگی که پر از آه و فغان بود...

بیش از دو دهه دور خودم گشتم و گشتم
دل در گروِ عشق و سرم در دَوَران بود...

گفتم که بدانید وفا، عشق، دروغ است!
من تجربه کردم، به همین قبله چَخان بود...

حُسنش همه گفتند و من سر به هوا را...
آگاه نکردند به شری که در آن بود...!

ویروس، خطرناک تر از عشق ندیدم
یک قاتل بِالفطره اگر بود، همان بود!

هی ریشه زد و ریشه زد و ریشه کنم کرد
این توده‌ی بدخیم گمانم سرطان بود...

#محمدرضا_نظری
#ستایش_قلب_سربی #عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

هر صبح...خیال تو رابا چایسر می کشم.این یک چایخیال پهلوست...#...

مگه آدم چند‌بار تو زندگیش پیش میاد که یه چیزیو با تموم وجودش...

#دل_نوشته🌼در غمش هر شب به گردون پیک آهم می‌رسدصبرکن، ای دل! ...

هوا كه سرد ميشه...آدم باید بره بغل كسى كه دوسش دارهتا گرم شه...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط