تلنگر

🔻 #تلنگر
تو مملڪتی ڪه یه روزی پسر بچه‌ای توش بود به نام غلامعلی پیچڪ . مامانش از بقالی سر ڪوچه واسش بستنی خرید . پسربچه بستنیشو تو آستینش قایم ڪرد آورد خونه ؛ مامانش می‌گفت : وقتی رسیدیم خونه رو ڪرد بهم و گفت : مامان بستنیم آب شد ولی دل بچه‌های تو ڪوچه آب نشد .
حالا آدمای همین مملڪت بعضیامون به جایی رسیدیم ڪه عڪس غذاها و نوشیدنی‌ها و لحظه به لحظه‌ سفر و مهمانی و سفره یلدا و میوه ی نوبرمون رو می‌فرستیم توی اینستا و ...
برامون هم فرقی نمیڪنه مخاطبمون داراست یا نداره ، گرسنه‌ست یا سیره ... اندڪی تأمل
دیدگاه ها (۲۳)

سلام دوستان درادامه این پست پارسالی😄 🙈 👈 http://wisgoon.com/...

و یک تولد دیگه😄 🙈 👈 وادامه پست پارسالhttp://wisgoon.com/pin/...

با خندہ ات ،انار ترک می‌خورد بخند یلدا بکن تمامیِ ایام سال ر...

شبِ فراق تان ،هر شب که هست یلدایی ست ... #یلدا_با_شهدا 🍉 #ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط