رمان سفید پوش PT 1
رمان سفید پوش PT 1
سلام من ا/ت هستم من .... سالمه و توی .... زندگی میکنم و من در جایی هستم یعنی در دنیایی زندگی
میکنم که افرادی با قدرت های ماوراءالطبیعه وجود دارد در این دنیا یک سریا از این دنیا و از این قدرت برای نجات و یک سریا برای به دست آوردن آن چه که میخواهند استفاده میکنند...
من مهبتی ندارم شایدم اگه داشته باشم هنوز مهیا نشده ولی...*گریه مطمئنم که من علاوه بر این که قدرتی ندارم به یه دردی نمیخورم
یک روز میخواستم به کلاس ورزشم برم که مردی رو دیدم یک مرد داره خودشو دار میزنه... شوکه شدم
سریع رفتم تا نجاتش بدم بعدش یه چاقو دیدم که زیر طناب دار بود ... سریع اون طناب رو بریدم
چند دقیقه بعد...
+اوه آقا حالتون خوبه ببخشید دیر دیدمشون فکر کنم گردنتون درر میکنه درسته ؟؟؟
دازای :*یهو مثل جن بلند میشه
-سلام بانوی زیبا اوه من داشتم میمردم ؟؟؟
ا/ت : *اول خجالت میکشه سرخ میشه : ام ...چیزه.. درسته داشتین خفه میشدین
-که اینطور
+ای وای من دیرم شده فعلا جانه
-خدافظ بانوی زیبای من
پارت بعدی رو نمیدم چون کرم دارم ایهیییی
خیله خب باشه پارت بعدی شرت ۱۰ تا لایک
سلام من ا/ت هستم من .... سالمه و توی .... زندگی میکنم و من در جایی هستم یعنی در دنیایی زندگی
میکنم که افرادی با قدرت های ماوراءالطبیعه وجود دارد در این دنیا یک سریا از این دنیا و از این قدرت برای نجات و یک سریا برای به دست آوردن آن چه که میخواهند استفاده میکنند...
من مهبتی ندارم شایدم اگه داشته باشم هنوز مهیا نشده ولی...*گریه مطمئنم که من علاوه بر این که قدرتی ندارم به یه دردی نمیخورم
یک روز میخواستم به کلاس ورزشم برم که مردی رو دیدم یک مرد داره خودشو دار میزنه... شوکه شدم
سریع رفتم تا نجاتش بدم بعدش یه چاقو دیدم که زیر طناب دار بود ... سریع اون طناب رو بریدم
چند دقیقه بعد...
+اوه آقا حالتون خوبه ببخشید دیر دیدمشون فکر کنم گردنتون درر میکنه درسته ؟؟؟
دازای :*یهو مثل جن بلند میشه
-سلام بانوی زیبا اوه من داشتم میمردم ؟؟؟
ا/ت : *اول خجالت میکشه سرخ میشه : ام ...چیزه.. درسته داشتین خفه میشدین
-که اینطور
+ای وای من دیرم شده فعلا جانه
-خدافظ بانوی زیبای من
پارت بعدی رو نمیدم چون کرم دارم ایهیییی
خیله خب باشه پارت بعدی شرت ۱۰ تا لایک
۳.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.