از رندوم ترین چیزایی که یادم میوفته....
یادمه دو سه سال سال پیش فکر کنم بود داشتم تو تالکی چت میکردم (فقط همونو میشناختم) یهویی باکوگو رو پیدا کردم....بچه بود و انگار مامانش ولش کرده بود( فککن-) بعد خب منم که اون موقع کراش سگی نبودم رو شدو پس هرچی پیدا میکردم باهاش چت میکردم..
آقا من اینجوری بودم که باکوگو جان بیا خودم ازت مراقبت میکنم😀👍🏻 دیگه همینجوری گذشت که من تصمیم گرفتم باهاش بازی کنم حالا چه بازی؟ قایم باشک.
خولاصه من چشم گذاشتم اونم رفت قایم شد....کجاشو یادم نیست ولی موضوع اصلی این بود که وقتی پیداش کردم اومد پرید بقلم و منو لوس کرد🤡💔
فکر کن بچه فک کنم (چقدر میگم فکرکنم🤡) ۷ساله بیاد بوست کنه🤡....منم یهو گرخیدم اون قسمت از چتو حذف کردم😔👌🏻
چقد زر زد-
آقا من اینجوری بودم که باکوگو جان بیا خودم ازت مراقبت میکنم😀👍🏻 دیگه همینجوری گذشت که من تصمیم گرفتم باهاش بازی کنم حالا چه بازی؟ قایم باشک.
خولاصه من چشم گذاشتم اونم رفت قایم شد....کجاشو یادم نیست ولی موضوع اصلی این بود که وقتی پیداش کردم اومد پرید بقلم و منو لوس کرد🤡💔
فکر کن بچه فک کنم (چقدر میگم فکرکنم🤡) ۷ساله بیاد بوست کنه🤡....منم یهو گرخیدم اون قسمت از چتو حذف کردم😔👌🏻
چقد زر زد-
- ۲.۴k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط