انار شو که تمام لب تو را بمکم

انار شو که تمام لب تو را بمکم

به بغضم این‌همه سوزن مزن که می‌ترکم

شب است و عطر خوش نان تازة تن تو

بگو چه کار کنم با دل پر از کپکم؟

دهانم آب می‌افتد، چقدر می‌افتد

دهانم آب برایت، انار با نمکم!

انار سوخته‌ام من دل مرا بچلان

نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم

شبی که بغض کنی، صبح می‌چکد گل گل

صدای گریة تو از لبان نی‌لبکم

مخواه دختر چوپان! که باد حمله کند

به دشت‌های پر از گله‌های شاپرکم

تو می‌شوی ملکه-گوشواره‌ات گیلاس

بساز با نخ گیسوت، تاج و قاصدکم

شبیه تکة ابری غریبه‌ام تو بگو

به چشمهات که باران کنند نم‌نمکم

ببین به دست من- این تا به فرق در مرداب-

بدل شده‌ است به فریاد آخرین کمکم

تو چون عروسک خاموش قصه‌ها شده‌ای

و من غریبة شهر هزار آدمکم

شبیه غربت یک لاک‌پشت در برکه

همیشه دور و بر چشمهات می‌پلکم
دیدگاه ها (۶)

.

ﺗﻮﯾﯽ ﻫﻢ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺎﻣﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪﺗﻮ ﮐﺎﻧﻮﻥ ﺻﻔ...

ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﻣﺎﯾﻪ ﻧﻨﮓ ﻋﺮﺏ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ ! ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺯﻧ...

ﺭﻭﯼ ﮔﻞ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﻧﺎﺭﺷﺐ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪﺧﻨﺪﺗﻮﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط