ادامه مکاشفه
ادامه مکاشفه
تا اینکه دیدم چاره ی نیست و بدون کفش پیاده شدم دیدم تمام واگن های قطار از ریل خارج شده است
سنگ های بزرگ روی ریل و واگن ها افتاده است و هر لحظه بر سیل از بارانش افزون میشد آن قطاریان تنها فردی بود که حضور داشت و گفت در این قطار خواهد ماند و واگن ها را به ریل باز می گرداند من که از گفته اش تعجب کرده بودم گفتم خارج شو که سیل و سنگ تو رو خواهد برد و در حیرت که چگونه واگن های سنگین را به ریل بازگرداند و من از سیل به درختی پناه بردم
تا اینکه دیدم چاره ی نیست و بدون کفش پیاده شدم دیدم تمام واگن های قطار از ریل خارج شده است
سنگ های بزرگ روی ریل و واگن ها افتاده است و هر لحظه بر سیل از بارانش افزون میشد آن قطاریان تنها فردی بود که حضور داشت و گفت در این قطار خواهد ماند و واگن ها را به ریل باز می گرداند من که از گفته اش تعجب کرده بودم گفتم خارج شو که سیل و سنگ تو رو خواهد برد و در حیرت که چگونه واگن های سنگین را به ریل بازگرداند و من از سیل به درختی پناه بردم
- ۵۸۷
- ۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط