درووود
درووود! 🙌
حالتون چطوره؟! 🌸
اوسی لایف گالری زدم 🥲🎀
چطوره؟ هنوز اسم واسش انتخاب نکردم، بهش میگم سیکلوپ گرل 🙃
داستان:
فرزند سوم خانوادهست، بعد از دوقلو ها به دنیا میاد. خانواده که فقط پسر میخواستن، بلافاصله بعد تولد، نیمهشب توی یه پارک خلوت رهاش میکنن.
دوقلوها حتی نمیدونن که خواهر دارن ، چون مادر و پدر همیشه وجودش رو انکار کردن.
اعضای کالت همون شب پیداش میکنن.
بهخاطر چشم تکش، باور دارن که "نشانهی انتخابشده" رو داره...
بزرگش میکنن ولی نه مثل خانواده، بلکه بهعنوان یه ابزار پیشگویی خاص...
یاد میگیره نمادها و آیینهای عجیبی رو تکرار کنه...
بهش میگن که دنیای بیرون دشمنه، ولی گهگاهی آرزو میکنه که ببینه پشت درهای معبد چه خبره...
یه روز از دور، پسر تکچشم و میبینه و حس میکنه که انعکاسی از خودش و پیدا کرده...از اون لحظه، بهطور پنهانی مسیر زندگی اون و زیرنظر میگیره...
از اطلاعات کالت استفاده میکنه تا پسر رو از خطرات آیینها و مراسم خونین نجات بده...
بعضی وقتها با نشانهها (مثل تغییر ترتیب یک پازل یا نابود کردن مدرکی علیهش) بهش کمک میکنه اما همیشه از دور، چون باور داره نزدیک شدن مستقیم باعث خطر میشه...
وقتی میفهمه خانوادهی اصلیش دوباره به خاطر منافع شخصی، پسر رو به کالت میسپارن، تصمیم میگیره خودش وارد عمل بشه...
با استفاده از دانش و نفوذش توی کالت، پسر رو تحریک میکنه که علیه والدینش شورش کنه... 🥲😶🔪🤡🎀
حالتون چطوره؟! 🌸
اوسی لایف گالری زدم 🥲🎀
چطوره؟ هنوز اسم واسش انتخاب نکردم، بهش میگم سیکلوپ گرل 🙃
داستان:
فرزند سوم خانوادهست، بعد از دوقلو ها به دنیا میاد. خانواده که فقط پسر میخواستن، بلافاصله بعد تولد، نیمهشب توی یه پارک خلوت رهاش میکنن.
دوقلوها حتی نمیدونن که خواهر دارن ، چون مادر و پدر همیشه وجودش رو انکار کردن.
اعضای کالت همون شب پیداش میکنن.
بهخاطر چشم تکش، باور دارن که "نشانهی انتخابشده" رو داره...
بزرگش میکنن ولی نه مثل خانواده، بلکه بهعنوان یه ابزار پیشگویی خاص...
یاد میگیره نمادها و آیینهای عجیبی رو تکرار کنه...
بهش میگن که دنیای بیرون دشمنه، ولی گهگاهی آرزو میکنه که ببینه پشت درهای معبد چه خبره...
یه روز از دور، پسر تکچشم و میبینه و حس میکنه که انعکاسی از خودش و پیدا کرده...از اون لحظه، بهطور پنهانی مسیر زندگی اون و زیرنظر میگیره...
از اطلاعات کالت استفاده میکنه تا پسر رو از خطرات آیینها و مراسم خونین نجات بده...
بعضی وقتها با نشانهها (مثل تغییر ترتیب یک پازل یا نابود کردن مدرکی علیهش) بهش کمک میکنه اما همیشه از دور، چون باور داره نزدیک شدن مستقیم باعث خطر میشه...
وقتی میفهمه خانوادهی اصلیش دوباره به خاطر منافع شخصی، پسر رو به کالت میسپارن، تصمیم میگیره خودش وارد عمل بشه...
با استفاده از دانش و نفوذش توی کالت، پسر رو تحریک میکنه که علیه والدینش شورش کنه... 🥲😶🔪🤡🎀
- ۱.۸k
- ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط