به نام خدا

به نام خدا


من هم میتوانمــــــ
            ابنـ ملجمــ باشم


#قسمت_پنجم؛


↸طبیب به بالین حضرت آمد و گفت: امیدی نیست!
امام با شنیدن این حرف بدون ذره‌ایی استرس به فرزندانش وصیت کرد.
【یکی از وصیت ها این بود که شبانه او را تشیع کرده و قبر او مخفی بماند. قبر حضرت تا زمان امام صادق هم مخفی ماند.】





و اما #سرنوشت_قاتل ...



امام رئوف گفتند که دست نگاه دارید تا سرنوشت من جاری شود، اگر از جا برخواستم که خودم می‌دانم و اگر از دنیا رفتم و تصمیم به قصاص گرفتید فقط حق دارید یک ضربه به اون بزنید!



#بعد_از_شهادتِ حضرت، #امام_حسن (ع) به منبر رفت و خطبه‌ایی خواند، بعد خواست تا ابن ملجم را بیاورند. به او گفت: چه چیز تو را بر آن داشت تا #امیرالمؤمنین را شهید کنی؟


ملعون گفت: باخدا عهد کردم که پدر تو را بکشم باید به عهدم وفا می‌کردم.



امام حسن به وصیت پدر با اسیر مدارا کرده و در آخر او را با یک ضربه شمشیر قصاص کرد.



بعد از آن مردم به سوی قطام ملعونه هجوم آوردند او را کشتند و جسدش را در بیرون شهر آتش زدند.



#ادامه_دارد



#اشقی_الاشقیا #عبرت_ها #علی #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام #یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

#حق_پایدار_است
دیدگاه ها (۱)

خود آموز سوپر استار شدن اثر کاریکاتوریست مازیار بیژنی #قسمت_...

مدیریّت بحرانی که به جای #اطفاء_حریق منتظر موند تا پتروشیمی ...

خداحافظ ای ربّنای غروبخداحافظ ای آرزوهای خوبخداحافظ ای رزق و...

"بورژوازی"؛ #پشت "#چادر" و "#روضه " و "نذری" و "زیارت عاشورا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط