می کند آشفتهام همهمه خویشتن

می کند آشفته‌ام، همهمه خویشتن

کاش برون می شدم از همه خویشتن

می کشد از هر طرف، چون پر کاهی مرا

وسوسه این و آن، دمدمه خویشتن

پنجه در افکنده‌ام، در دل خونین خویش

گرگ وش افتاده‌ام، در رمه خویشتن

باده نابم گهی، زهر هلاهل گهی

خود به فغانم از این، ملقمه خویشتن

طفلم و بنهاده سر، بر سر دامان عشق

تا کندم بیخود از زمزمه خویشتن

مست و خرابم «امین»، بی خبر از بود و است

از که ستانم بگو، مظلمه خویشتن؟
#سید_علی_خامنه
دیدگاه ها (۶)

#سیدما_مولایما

ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻳﺪﻭﺍﻗﻌﺎ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ #پست_١ﺣﺠﺖ ﺍﻻﺳﻼﻡ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨ...

سرم برای غمت درد می کند آقا جان #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره ...

العجل العجل یا مولا#یا_صاحب_الزمان #...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط