قلب مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند

قلب مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند،
دو یا سه روز در آن بمانند و بعد بروند؛

قلب لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته شود و در پائیز باد آن را با خودش ببرد ؛
قلب راستش نمی دانم چیست ..!
اما این را می دانم که جای آدم های خیلی خوب است ؛
قلب چاه دلخوری نیست که به وقت بد خلقی سنگریزه ای به درونش بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی ؛
قلب آینه ای است که با هر شکستنش چند تکه می شود و یکپارچه از هم می پاشد ؛
قلب قاصدکی است که اگر پرهایش را بچینی دیگر در آسمان اوج نمی گیرد ؛
قلب برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه به هم می ریزد ؛
قلب اگر بتواند کسی را دوست بدارد خوبی ها و حتی زخم زبان هایش را نقش دیوارش می کند ؛
حال آنکه قلب چیست بماند !
فقط این را می دانم قلب وسعتی دارد به اندازه خدا ؛
من مقدس تر از قلب سراغ ندارم ...
دیدگاه ها (۴)

قهر نکن عزیزم!همیشه که عشقپشت پنجره هامان سوت نمی زندگاهی هم...

به تو می اندیشمای سراپا همه خوبیتک و تنها به تو می اندیشمهمه...

کهر "شب"#دوست داشتنتشڪل دیگرے ست یک "شب" میانِ غزل واژه می‌ش...

مراقب کسے ڪه "جانم" گفتنشحالتو خوب مے ڪنهخیلے باش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط