از م ن گ ذشتہ بہ ت و ف ک ر ن کن م .
از من گذشتہ بہ تو فکر نکنم .
از من گذشتہ اراده کنم کہ فراموشت کنم .
مثل این کہ بگویند اسمت را از یاد ببر
بگویند از نفس کشیدنت دست بردار .
تو در من نفس میکشی
دَم تویی . بازدَم تویی .
من بہ هوای تو زنده اَم .
تو حالا عضوی از روح من شده ای .
از من گذشتہ عاشقت نباشم .
از من گذشتہ از قلبم بخواهم
فقط یک عضو معمولی در بدنم باشد
صدای قلب من ..
اسم کوچک توست
تو خود من هستی .
حالا خودت بگو .. چگونہ کسی خودش را از یاد میبرد؟!
از من گذشتہ اراده کنم کہ فراموشت کنم .
مثل این کہ بگویند اسمت را از یاد ببر
بگویند از نفس کشیدنت دست بردار .
تو در من نفس میکشی
دَم تویی . بازدَم تویی .
من بہ هوای تو زنده اَم .
تو حالا عضوی از روح من شده ای .
از من گذشتہ عاشقت نباشم .
از من گذشتہ از قلبم بخواهم
فقط یک عضو معمولی در بدنم باشد
صدای قلب من ..
اسم کوچک توست
تو خود من هستی .
حالا خودت بگو .. چگونہ کسی خودش را از یاد میبرد؟!
۱.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.