زندگیه دیگه

زندگیه دیگه؛
گاهی خسته ت میکنه، خیلی خسته ت میکنه؛
اونقد که دوس داری خودکارتو بزاری لای صفحاتش.
یه مدت بری سراغ خودت. هیچ کاری نکنی، با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.گم میشی
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی.
دیدگاه ها (۲)

"من تو را می فهمم!حرف ساده ای ستساده می نشیند در دلساده آرام...

خدای من نه دور کعبه است؛؛نه در کلیسا؛؛ نه در معبد؛؛خدای من ه...

از این تنهایی ها خدا قسمت کند.که بنشینی، زانوها را بغل بگیری...

جمعه مرد با احساسی ست که دلش معشوقه ای زیبا می خواهد ،که دست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط