دلم یک زمستان جانانه می خواهد

دلم یک زمستانِ جانانه می خواهد ...

یک خیابانِ سفید ، با برفی که یکریز می بارد

و شهری که از همیشه خواستنی تر می شود . .

شبیهِ روزگارِ خوبی که همه چیز ، بویِ دلخوشی می داد .

زمانی که سردیِ هوا با گرمیِ روابط ، رابطه ی مستقیم داشت

و زندگی ، در شرَیانِ زمان و زیرِ پوستِ یخ زده ی شهر ، جریان داشت .

برایت زمستانی را آرزو می‌کنم

که کوچه هایش پر از برف باشد

مردمانش ساده و خانه هایش گرم و بی ریا...
دیدگاه ها (۴)

گــــاهی وقت‌ها بـــاید یه نقطه بذاریبـــاز شروع کنیبـــاز ب...

صدقه امروزمان باشدمشتی دانهبرای گنجشکهاشایدبا جیک جیکشاندعای...

به رویاهایت فک کن ، ،نگران فردا نباش ، ، خدا پیش از من و ت...

به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط