مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود …
ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.

کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟

جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.

طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،
طناب های ضخیم هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:
اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند
مرد گفت طناب من کدام است ؟

ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم، خطای تو را به حساب دیگران می گذارم ...

مرد قبول کرد .

ابلیس خنده کنان گفت :
عجب !
با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت...!
دیدگاه ها (۹)

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به تعدادی از کودکان نگاه کر...

امام علی علیه السلام: به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مق...

بگذار اکثر اوقات دیگران فکر کنند، حق با آن‌هاست؛ به جای اثبا...

اگر خاموش باشی و دیگران به سخنت بیاورند، بهتر از آن است که س...

💠احادیث امام صادق (ع): نکوهش بی بصیرتی🔰امام صادق علیه السّلا...

black flower(p,289)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط