کمکم

‍ کم‌کم...

وقتی به روی نیزه سرت می‌شود بلند
آه از نهاد دور و برت می‌شود بلند

زینب مقابل سر تو می‌خورد زمین
گرچه دوباره پشت سرت می‌شود بلند

افتاده بال زخمی تو زیر پا ولی
در دست باد سرخ پرت می‌شود بلند

این گوش تیز نیزه صدای تو را شنید
از چه صدای مختصرت می‌شود بلند

کم‌کم ز چشم اهل حرم دور می‌شوی
کم‌کم که دود در نظرت می‌شود بلند

این جای زخم داغ جگر گوشه‌ات علی‌ست
خون دلی که از جگرت می‌شود بلند

در آسمان علقمه خورشید کربلا
دارد به پای تو قمرت می‌شود بلند

کنج تنور یاد مناجات دیشبی
در سجده هستی و سحرت می‌شود بلند...


محمد امین سبکبار

#ایام_اسارت_اهل_بیت_علیهم_السلام
دیدگاه ها (۱)

عشق یک سینه و هفتاد و دو سر می خواهد بچه بازیست مگر عشق ؟! ...

#33روزتااربعین▪ ️اے شوق پابرهنه ڪه نامت مسافر است ▪ ️این تاو...

خورشید تازه از پشت پرده‌های نازک کرمی رنگ، خودش رو به داخل ا...

#بزرگترین_آرزوP50تو تمام مدت نگاهش روی کاترینا بود.. اما دری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط