لحضه عاشقی. پارت۲۲
#لحضه_عاشقی. پارت۲۲
اسیع:عمر دیرمون شد
عمر:باش بابا اومدن
رفتیم سوار تاکسی شدیم
اسیع:بعد ۱۰مین رسیدیم پیاده شدیم و عمر پول تاکسی رو داد
رفتیم تو همه چشاشون رو ما بودن
دروک:که یهو اسیع رو دیدم خیلی خوشگل شده بود
اسیع:رفتیم سر میزمون که عمر گفت
عمر:اسیع فک کنم دروک اینا تنهان بریم پیششون
اسیع :بریم
عمر:میتونیم بیایم پیشتون؟
دروک:البته
عمر:مرسی
اسیع:عمر رفت کنار سوسن وایساد و منم مجبوری رفتم کنار دروک وایسادم
دروک خیلی خوشتیپ شده بود
عمر و سوسن رفته بودن برقصن که سارپ اومد
سارپ :سلام اسیع خوبی خیلی خوشگل شدی
اسیع :ممنون کاری داشتی
سارپ:میگم میای برقصیم ؟
اسیع:الان حوصله ندارم شاید بعدا
دروک:با جواب او اسیع خوشحال شدم که جواب رد داد
اسیع:عمر دیرمون شد
عمر:باش بابا اومدن
رفتیم سوار تاکسی شدیم
اسیع:بعد ۱۰مین رسیدیم پیاده شدیم و عمر پول تاکسی رو داد
رفتیم تو همه چشاشون رو ما بودن
دروک:که یهو اسیع رو دیدم خیلی خوشگل شده بود
اسیع:رفتیم سر میزمون که عمر گفت
عمر:اسیع فک کنم دروک اینا تنهان بریم پیششون
اسیع :بریم
عمر:میتونیم بیایم پیشتون؟
دروک:البته
عمر:مرسی
اسیع:عمر رفت کنار سوسن وایساد و منم مجبوری رفتم کنار دروک وایسادم
دروک خیلی خوشتیپ شده بود
عمر و سوسن رفته بودن برقصن که سارپ اومد
سارپ :سلام اسیع خوبی خیلی خوشگل شدی
اسیع :ممنون کاری داشتی
سارپ:میگم میای برقصیم ؟
اسیع:الان حوصله ندارم شاید بعدا
دروک:با جواب او اسیع خوشحال شدم که جواب رد داد
۱.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.