گمگشتگی

گمگشتگی

باری گم گشتم در دستانت
دژی بودند لبانم،
دلتنگِ فتحی شگرف وُ شیدای هماغوشی‌.
و پیش آمدم
کمرت پادشهی بود وُ
دستانت، طلیعه‌ی لشکری
و چشمانت، جان‌پناهی.
.
#آدونیس
#ترجمه_صالح_بوعذار
.
https://b2n.ir/m31126
.
لینک تهیه کتاب از سایت 30 بوک با 10 درصد.
https://b2n.ir/n77724
دیدگاه ها (۰)

._زنی که تو را دوست بدارد، نیک دریاب تا تو را به تبعیدگاه‌ها...

.مردمان بر دو گونه‌اند: گویا و خاموش. من آن گونه‌ی انسانی ...

.چه‌سانتو را شفا دهد از زخم‌هایت،          دستی که ذبح کرده ...

.۱.من کاکلی اندوهم‌/ من گرگ شادمانی‌ام‌ ای سر برآورده از این...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط