به خدا گفتم چرا مرا از خاک آفریدی چرا از آتش نیستم
به خدا گفتم! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم . . . تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . . از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . . باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . . تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال . . .
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم . . . تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . . از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . . باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . . تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال . . .
- ۲.۵k
- ۲۳ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط