آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

👤 #شهریار
دیدگاه ها (۲)

دوستش داشتمبیشتر از حدی که فکرش را میکردتمام عشقم را ریختم ب...

#زیاد مُردمبرای کمی زندگی کردندر کنارِ تو ...‌‌ #یغما_گلرویی

وعده می داد شب هجر به پایان برسدوعده ی یکشبه اش، سال درآمد ا...

شلخته ‌تر از سرباز ها ندیده‌اماز جنگ که بر میگردندیکی دستش ر...

َ            🍃🌹♥️  بنـدِ عشــق ...  ♥️🌹🍃          چنان  در ب...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

كاش و ايكاش كه باز عاشق و ديوانه شويمفارغ از نیک و بدش  راهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط